کف خانه پرورش و تربیت، عشق (میان پدر و مادر) و محبت (در محیط خانه) و نوازش (بین همه) باشد.
سقف خانه نظم و انضباط و آرامش داشته باشد. انضباط یعنی هر چیزی سر جای خودش باشد.
مفهوم برای انضباط قائل هستند که مهم ترینش: – به تأخیر انداختن لذت و پاداش
پذیرش مسئولیت
میل به رشد و کمال – و آزادی است. در مورد آرامش بچه باید فکر کند که اینجا تنها جایی است که وقتی می دود یا خسته می شود می تواند در آنجا راحت بخوابد. یعنی خانه باید گرم (محبت) و آرام باشد و با بکن و نکن روبرو نباشد.
چهار دیواری خانه آموزش است. یعنی وظیفه والدین این است که به فرزندان راست گفتن، خوب و مهربان بودن را در عمل و نظر یاد بدهند. در غیر این صورت، اگر والدین در بالا بایستند و فرمان بدهند (والدینی که حتی فرمان خودشان را هم نمی برند) و انتظار داشته باشند که کودکان آنها را اجرا کنند! کودکانی که آن فرمانها را نمی فهمند و نمی توانند بپذیرند و نمی پسندند، اگر آنها را اجرا کنند دچار درگیری و وارد فاز اضطراب و نگرانی می شوند و مسائل زندگی برایشان بسیار سخت و مشکل می شود.فرزندان و تربیت دردنیای امروز
بنابراین پرورش، مواظبت و مراقبت از زندگی در حال رشد است. در حالیکه تعلیم آموختن علم و فن و هنر و مهارت به کودکان است. تربیت هم گرایش به سمت ارزش های مطلق اخلاقی است. با رعایت اینها فرزندان از رضایت و امنیت و آرامش برخوردار خواهند شد. پدری و مادری دو تا گوش شنوا می خواهد نه زبان گویا. هر پدر و مادری که حرف می زند بچه اش را از پای می اندازد. قاعده تربیتی ده به یک است. به این صورت که ده تا جمله بچه می گوید؛ یک جمله پدر و مادر. وقتی بچه نوجوان می شود و با مسائل پیچیده روبرو می شود این قاعده بیست به یک می شود. یعنی روزی که شما به عنوان پدر و مادر وقتی یک جمله حرف می زنید تا نوجوان شما بیست جمله نگفته است شما حق ندارید جمله دوم را مطرح کنید. پدر و مادرهایی که اول حرف می زنند بچه ها را اول کر می کنند و بعد لال. به همین جهت است که نوجوانان با دوستانشان ده ساعت حرف برای گفتن دارند ولی با پدر و مادرشان ده ثانیه هم حرف نمی زنند چرا که این نوع بچه ها توسط پدر و مادرشان از کار افتاده اند. هیچ بچه ای نیست که نخواهد با پدر و مادرش حرف نزند و تمام وقت پدر و مادرش را نگیرد.
بنابراین وقتی بچه ها در را باز ببینند و اشتیاقی از والدینشان ببینند خوب معلوم است که ارتباطی هم برقرار می شود و گرنه راه های ارتباطی بسته می شود. بنابراین بیشتر از آنی که پدر و مادر حرف بزنند باید آنها را بشنوند تا متوجه بشوند که چه خبر است. (ای بسا با گوش کردن به صحبت های آنها پدر و مادر متوجه بشوند که چه خطراتی در سرراه آنها قرار گرفته است.) از طرف دیگر با گوش کردن به آنها کمک می شود که مشکل به وجود آمده برای خود فرزند و در ذهن خود فرزند حل بشود. ترساندن و تنبیه هرگز هرگز هرگز از کودکانمون انسان بهتری نخواهد ساخت. تنبیه تنها باعث افزایش اضطراب در کودکان است. وظیفه والدین اموختن کار خوب به کودکان است نه بازداشتن انها از کار بد.