فعالیت بدن آنها به شدت بالا می رود. احساس سردرگمی، ترس و تنهایی بر آنها چیره می شود. دمدمی مزاج، پنهان کار و کج خلق می شوند. احساس می کنید دیگر فرزند خودتان را نمی شناسید. چه بر فرزندتان آمده است؟ پاسخ این سوال بلوغ است.
در سال های نوجوانی، افراد تلاش خود را برای یافتن هویت خود را آغاز می کنند. دکتر لس پروت، استاد روانشناسی، هفت راه معمول درمیان نوجوان برای نشان دادن تلاش خود در جهت کسب هویت را بیان می کند برای آنکه شما بتوانید مسائل مربوط به بلوغ فرزند خود بهتر درک کنید:
ازطریق نماد های ظاهری:
نوجوانان سعی می کنند با پوشیدن لباس های خاص و داشتن متعلقات خاص، از دستگاه های پخش گرفته تا عینک های آفتابی، پرستیژ خاصی را بنا کرده و کسب اعتبار نمایند. این نمادها به آنان کمک می کند تا هویت خود را در ارتباط با گروهی خاص تعریف کنند.
از طریق رفتارهای ممنوع:
نوجوانان اغلب احساس می کنند که با بزرگ به نظر رسیدن در چشم دیگران می توانند اعتبار و پذیرش دیگران را کسب کنند. آنها شروع به انجام کارهایی می کنند که احساس می کنند به بزرگسالی مربوط هستند، مانند سیگار کشیدن، نوشیدن الکل، مصرف مواد مخدر و فعالیت های جنسی.
از طریق طغیان و سرکشی:
با طغیان و سرپیچی جدایی را به نمایش می گذارند. نوجوان از این راه می توانند هویت مستقل و جدای خود را از والدین و دیگر افراد مسئول نشان دهند، و در عین حال پذیرش و مقبولیت خود در نزد همسالان خود را نیز حفظ کنند.
مقابله با کتک کاری کودکان
از طریق الگوها قرار دادن افراد مشهور:
چهره های مشهور می توانند برای نوجوان که به دنبال تجربه ی قالب های مختلف شخصیتی است به الگو مبدل شوند. آنها ممکن است بخواهند هویت خود را در قالب یک شخص مشهور تعریف کنند، بنابراین تمام تلاش خود بکار می گیرند تا بیشتر به آن چهره نزدیک شده و شبیه او شوند، و در واقع با این کار،هویت فردی خود را از دست می دهند. این تطابق با چهره های شناخته شده به نوجوانان احساس تعلق می بخشد.
از طریق عدم پذیرش مغرورانه
نوجوانان ممکن است نسبت به حذف همسالان متعصب باشند،
زیرا آنها پیوسته در تلاش هستند تا هویت خود را در رابطه با دیگران تعریف کنند، و نمی خواهند با کسانی که دارای ویژگی های شخصیتی مورد پذیرش و دلخواه او نیستند در ارتباط باشند. آنها تلاش می کنند با طرد کردن و فاصله گرفتن از افرادی که شبیه آنها نیستند، هویت خود را قوت بخشند.
بنا نهادن هویت فردی یک پروسه ی ساده نیست.
همواره در مراحل مختلف این راه گزینه ها و انتخاب های پیچیده و گیج کننده ای در مقابل نوجوان قرار می گیرد. شما می توانید به نوجوان کمک کنید تا با آگاهی از شرایطی که در آن هستند، پایدارترین جنبه های هویت خود را بیابند، این راهی است که در آن می توانند صبورانه جامه ی هویت را به آرامی برتن خود ببافند.
از این تمرینات به عنوان راهی برای باز کردن بحث هویت فردی و ارزش ها استفاده کنید:
دایره های سه گانه و متحد المرکزی ترسیم کنید.
سپس به نوجوان بگویید تا لیستی از ویژگی های شخصیتی که از بیشترین اهمیت برخوردار هستند و کمترین تمایل را به تغییر آنها دارد، را در دایره ی وسط قرار دهد، ویژگی های شخصیتی که کمترین اهمیت را دارند را نیز در بیرونی ترین دایره قرار دهد، و ویژگی هایی را که از لحاظ اهمیت دربین این دو قرار دارند را نیز در دایره ی وسط قرار دهند. از این نمودار برای صحبت در مورد ارزش ها و اخلاقیاتی صحبت کنید که فشار همسالان انها را از بین می برد.
عواقب دروغ گفتن را به کودکان خود بیاموزید
از مجلات قدیمی و خوانده شده استفاده کنید و از کودک بخواهید دو کلاژ ترسیم کند. یکی از این مجموعه ها با عنوان “من چه کسی هستم؟” و دیگری “دلم می خواهد چه کسی باشم؟”. زمانی که کار ساخت مجموعه ها به پایان رسید، در مورد هرکدام از تصاویری که انتخاب شده اند گفت و گو کنید. از او بپرسید که چه تفاوت هایی میان این دو مجموعه وجود دارند و چگونه تصاویر نمایش داده شده در هرکدام از دو مجموعه موجب احساس رضایت مندی یا نمایانگر سردرگمی در هویت هستند.
در بالای یک صفحه کاغذ بنویسید: “من که هستم؟”
سپس از نوجوان بخواهید تا ۲۰ پاسخ خود را به این سوال، به سریعترین شکل ممکن و بدون خودسانسوری، برروی کاغذ بنویسد. در مورد پاسخ ها و انگیزه های انتخاب هر کدام با او صحبت کنید.
مترجم: محمد آلاله