سندرم ایمپاستر (imposter syndrome) شامل احساس شک به خود و بیکفایتی است که علیرغم تحصیلات، تجربه و موفقیتها ادامه مییابد و به زندگی فردی و اجتماعی افراد آسیب زیادی را وارد می کند.
نام دیگر این سندرم نشانگان خودویرانگری می باشد. تحقیقات اولیه که این پدیده را بررسی میکرد، عمدتاً بر زنان موفق متمرکز بود. با این حال، بعداً مشخص شد که سندروم ایمپاستر می تواند هر کسی را در هر حرفه ای، از دانشجویان فارغ التحصیل گرفته تا مدیران ارشد تحت تاثیر قرار دهد.
در این شرایط حتی زمانی که دیگران استعدادهای شما را ستایش می کنند، موفقیت های خود را به زمان بندی و خوش شانسی مربوط می دانید. شما باور نمی کنید که داشته های خود را بر اساس شایستگی های خود به دست آورده باشید و می ترسید که دیگران نیز در نهایت متوجه همین موضوع شوند و داشته های خود را از دست دهید.
نشانه های سندرم ایمپاستر
در نتیجه عوامل گفته شما، شما خود را تحت فشار قرار می دهید تا سخت تر کار کنید تا مشکلات زیر را جبران کنید.
- دیگران را از تشخیص کاستی ها یا شکست های خود بازدارید
- آنچه را که کمبود هوش خود می دانید جبران کنید.
- احساس گناه به خاطر «فریب دادن» افراد دیگر را کاهش دهید.
- احساس بی ارزشی برای توجه یا محبت.
- دست کم گرفتن دستاوردها.
سندرم ایمپوستر و علائم آن می تواند به طرق مختلف ظاهر شود، از جمله:
در محل کار:
افرادی که این سندرم را دارند، اغلب موفقیت خود را به جای توانایی ها و اخلاق کاری خود به شانس نسبت می دهند، که می تواند آن ها را از درخواست افزایش حقوق یا درخواست ترفیع باز دارد. آن ها همچنین ممکن است احساس کنند که باید برای رسیدن به استانداردهای غیرممکنی که تعیین کرده اند، بیش از حد کار کنند.
در خانه:
هر پدر و مادری احتمالاً میتوانند زمانی را به یاد بیاورند که احساس میکنند برای مسئولیت بزرگ کردن فرزند خود ناآگاه، ناتوان و کاملاً آماده نیستند. اگر این احساسات کنترل نشوند، والدین ممکن است برای تصمیم گیری برای فرزندشان از ترس اینکه قرار است زندگی آن ها را به هم بزنند، دچار مشکل شوند.
در مدرسه:
دانشآموزان ممکن است از صحبت کردن در کلاس یا پرسیدن سؤال اجتناب کنند، زیرا میترسند معلمها یا همکلاسیها فکر کنند آن ها توانایی و هوش کافی را ندارند.
در روابط:
برخی افراد احساس میکنند که ارزش محبتی که از طرف یک فرد مهم دریافت میکنند را ندارند و میترسند که شریک زندگیشان متوجه شود که واقعاً آنقدرها هم عالی نیست.
با گذشت زمان، این می تواند چرخه ای از اضطراب، افسردگی و احساس گناه را تقویت می کند.
انواع نشانگان خودویرانگری
انواع سندروم به طور خلاصه در ادامه توضیح داده شده است:
«کمالگرایان» انتظارات بسیار بالایی از خود دارند و حتی اگر ۹۹ درصد از اهداف خود را برآورده کنند، احساس شکست میکنند. هر اشتباه کوچکی باعث می شود که آن ها شایستگی خودشان را زیر سوال ببرند.
«تخصص گرا» این افراد قبل از شروع پروژه احساس نیاز به دانستن تمام اطلاعات دارند و دائماً به دنبال گواهینامه یا آموزش های جدید برای بهبود مهارت های خود هستند.
«کار فردی» افرادی که تمایل به کار فردی دارند احساس می کنند که باید وظایف خود را انجام دهند و اگر نیاز به کمک داشته باشند، فکر می کنند که شکست خورده یا کلاهبردار هستند.
«سوپرمن ها» خود را تحت فشار قرار می دهند تا بیشتر از اطرافیانشان کار کنند تا ثابت کنند که فریبکار نیستند. آن ها نیاز به موفقیت را در همه جنبه های زندگی را احساس می کنند ( در محل کار، به عنوان والدین، به عنوان شریک زندگی) و ممکن است زمانی که کاری را انجام نمی دهند، استرس داشته باشند.
درمان سندرم ایمپوستور
یکی از اولین گامها برای غلبه بر احساسات توضیح داده شده این است که افکار را به رسمیت بشناسید و آن ها را زیر ذره بین قرار دهید.
شما همچنین می توانید افکار خود را دوباره قالب بندی کنید. تنها تفاوت بین فردی که سندروم فریبکار را تجربه میکند و کسی که تجربه نمیکند، نحوه واکنش آن ها به چالشها است بنابراین افرادی که خود را فریبکار نمیدانند، باهوشتر، شایستهتر یا تواناتر از بقیه نیستند ما باید به خودمان کمک کنیم که یاد بگیریم که برای انتقاد سازنده ارزش قائل شویم، به یاد داشته باشید که هرچه بیشتر یک مهارت را تمرین کنید، در آن بهتر میشوید.
تحقیقات نشان داده است که آنچه به خود می گویید در واقع می تواند دیدگاه شما را تغییر دهد. در اینجا شش تمرین برای تغییر طرز فکر شما در مورد خود آورده شده است.