جان کلتران و جری گارسیا افسانه هایی را به خاطر توانایی خود در ترکیب عناصر موسیقی در پرواز، به دست آوردند. مغز چگونه عملکردهای خلاقیت را تحت فشار قرار می دهد، یک رمز و راز است، هرچند تمرین به طور فزاینده ای فکر می کند نقش مهمی ایفا می کند.
در حال حاضر، در یک مطالعه جدید در مجله روانشناسی موسیقی ، محققان دانشگاه کلمبیا نشان می دهند که سازندگان ماهر بهتر از موزیسین ها هستند که تجربیات بدبینانه ای دارند و تمایز بین آکورد ها را می توان در مکالمه استفاده کرد. علاوه بر این، زمانی که improvisers ها یک وکیل نامناسب را برای جایگزینی به رسمیت شناختند، مغز آنها الگوی فعالیت الکتریکی متمایز از نوازندگان غیر سازنده را نشان داد.
“به نظر می رسد که درجه ای که ما می توانیم پیش بینی اینکه چگونه نوازندگان پاسخ به انواع مختلف جانشینی موسیقی هیچ ربطی به مقدار عمل آنها ندارد، نویسنده ارشد این مطالعه، پل سایدا، مهندس پزشکی در Columbia Engineering و عضو موسسه Data Science Columbia است. “به نظر می رسد تمرین پیشرفته، تقویت کننده این است که چگونه مغز انواع مختلفی از سازه های موسیقی را نشان می دهد.”
محققان 40 موسیقیدان را به گوش دادن به مجموعه ای از پیشرفت های وتر به صورت تصادفی با دو نوع تغییرات تناوبی خواندند: یکی از کلاس های کاربردی مشابه (مانند وتر مشابه با یادداشت های آن)، و یکی از خارج از کلاس (به عنوان مثال وترهای اصلی در برابر یک وتر کوچک قرار دارند). improvisers، اکثر آنها در جاز آموزش دیده، آکورد oddball را نامناسب برای جایگزینی سریعتر و دقیق تر از نوازندگان آموزش دیده به طور کلی با تمرین بداهه شناسی محدود را شناسایی کرد. این تحقیق که انجام دادند، به میزان قابل توجهی توسط سطح تجربه بداهه شناسی پیش بینی شده بود.
Improvisation به موسیقی محدود می شود که این موضوع عمیق ترین زندگی روزمره است. در مواجهه با یک قطار با تأخیر، ممکن است تصمیم بگیرید که اتوبوس با بروید یا اتوبوس بگیرید و نزدیکترین جایگزین را انتخاب کنید. با یک ذهنیت انعطاف پذیر، راه حل خلاق اغلب در دست است. نویسنده اصلی این مطالعه، اندرو گلدمن، یک محقق پس از مدرسه در کلمبیان، با موسیقی، مانند آشپزی، فریب شناختن قوانین جایگزینی است.
او توضیح می دهد: با گذشتن از لیمو، سرآشپز سراغ آهک می رود که مرکبات در دستور العمل بهتر از دستور غذایی می باشد، همانطور که یک نوازنده بداهه کار می داند که یک آکورد با عملکرد مشابه هارمونیک کار خواهد کرد بهتر از یک با عملکرد متفاوت است. در آزمایشات گلدمن، نوازندگان به تمایز بین معادل موسیقی از لیمو به جایگزین آسان و سریع می پردازند.
سایدا، مهندس پزشکی زیست پزشکی، در مطالعه ای در سال 2015 در مورد بازیکنان بیس بال واریتس، متوجه شد که متخصصان متشکل از زمین های بسیار مشابه هستند. کارشناسان بهتر از بازیکنان غیر توپ بودند که از تماس های تقسیم دوم و یک توپ منحنی استفاده کردند و تصمیم گیری در مورد اینکه آیا می توان به نوسان رسید را تشخیص داد. این بینش پایه ای برای deCervo بود، راه اندازی فناوری توسط دو دانش آموز سابق سایدا که اکنون از تمرینات تمرین مغزی برای بهبود عملکرد خفاش استفاده می کنند، مبدل شد.
در یک مطالعه مرتبط با استاد Colleen Thomas دانشکده کارشناسی بارنارد، گلدمن مقایسه کرد که چگونه افراد با سطح تحصیلات مختلف در رقص improvisational و Improvisation تماس برقرار می کنند. شکل رقص improvised با همکاران پاسخ داد: انجام اقدامات روزمره و حرکت رقص در نتایج توماس هنوز منتشر نشده، محققان دریافتند که رقبا، به رغم حرکت خود، فعالیت قشر مغزی را که کنترل حرکت را نشان می دهند، نشان می دهد. این تاثیر در کسانی که با آموزش مهارت های ارتباطی پیشرفته بودند قوی تر بود.
گلدمن به عنوان یک کودک بالغ در جنوب کالیفرنیا، از ابتدایی ترین درس های پیانو به بداهه نوازی کشیده شد. او می گوید: “من می توانم موسیقی را یاد بگیرم، انتقال داده، تغییر حالت از بزرگ به کوچک و یا ترکیب سایر اجزای موسیقی را با هم بگذارم.” بعدا، به عنوان یک آهنگساز و پیانیست کنسرت، علاقه گلدمن به مغز، او را به دانشگاه کمبریج برای یک دکترا هدایت کرد. در شناخت موسیقی و پس از آن به کلمبیا، جایی که او سه ساله در دانش پژوهان ریاست جمهوری در جامعه و علوم اعصاب به پایان رسید.
زمانی که گلدمن این فصل به علم برسد! موزیکال، تفسیر بازیگوش در مورد زندگی دانشگاهی که او در پیانو نوشت و اجرا کرد، خوشحال بود که خواننده اصلی یک ترانه «دنیای واقعی» را با یادداشت های اضافی برای تأکید عاطفی تزیین کرد. او گفت: “او هرگز در تمرین کار نکرده بود.” او خیلی خوب کار کرد. ”
گلدمن در این تابستان به دانشگاه غرب در انتاریو می رود تا به مطالعه علوم اعصاب بداهه ادامه دهد، زمینه ای که در سال های اخیر به سرعت در حال گسترش است. گلدمن به جای تمرکز بر تعریف ماهیت ذهنی بداهه پردازی، می خواهد با پاسخ های قابل اندازه گیری به پرسش ها برود. برای مثال، چگونه انواع مختلف تمرین تاثیر موسیقی را تحت تاثیر قرار می دهند؟ چگونه improvisers دانش خود را از سازه های موسیقی متفاوت به غیر از improvisers بپردازد؟
جورج لوئیس، استاد تربیت و موسیقی شناسی در کلمبیا که کتابچه راهنمای مطالعات پیشرفته انتقادی آکسفورد را هماهنگ کرد، می گوید که گلدمن به آغاز امیدوار کننده تبدیل شده است.
لوییس گفت: “این کار نشان می دهد که تا حدودی غیر قابل توصیف و یا مرموز است، تمرین بداهه نوازی را می توان علمی مورد مطالعه قرار داد، دانش جدیدی در مورد مغز و نحوه هماهنگ شدن آن در جهان به دست می دهد.” “این موضوع به تنهایی مهم است و مربوط به کارهای دیگر در روانشناسی شناختی، علوم اعصاب و غیره است.”
منبع:
موارد ارائه شده توسط دانشگاه کلمبیا